| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بسم الله الرحمن الرحیم این سری پست ها که به مدد امام زمان ان شاءالله ادامه خواهد داشت از زبان یک پسر بچه هفت ساله است . مادر بزرگم صبح زود پس از نمازش چادر گلدارش را سر میکند و جارو به دست به کوچه می رود . [ جمعه 93/9/7 ][ 1:26 عصر ][ سربازی در مسیر][صلوات][ نظرات () ]
بسم الله الرحمن الرحیم. غصه اش گرفته بود که چه طور تنهایی باید اب حوض را بکشه و بریزه پای درختها ... سرو صدا و گرد و خاک که خوابید پیر مرد از دیدن منظره ی مقابلش لبخندی زد و رفت داخل . [ دوشنبه 92/7/8 ][ 3:4 عصر ][ سربازی در مسیر][صلوات][ نظرات () ]
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |